امنیت در عصر دادهها
شهر، خندق و دروازه و دروازهبان داشت. غروبها دروازه را میبستند و همه آمدهها و رفتهها را میشمردند. شهر کوچک بود و سفرها اندک. امنیت در این بود که دروازه بسته باشد و قفل بخورد و کسانی آن را بپایند. بعد ماشینها آمدند و دروازهها بزرگتر شد، بعد هواپیماها آمدند و پاییدنِ دروازههای انسانی بیمعنی شد …